English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (8597 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scanned image U تصویر پوشیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
picture U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictured U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictures U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picturing U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
Other Matches
of an unknown parentage U پوشیده تبار پوشیده گهر
crop U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
cropped U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening U محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
images U سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
pictured U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
videos U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoed U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoing U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
snow capped U دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images U تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
flickered U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization U جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression U روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing U تصویر خطی تصویر مدادی
tracing U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracings U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
images U نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image dissector tube U لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
raster scan U ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
image formation U تولید تصویر تصویر
florid U پوشیده از گل
overcast U پوشیده
occult U پوشیده
veiled U پوشیده
dressed U پوشیده
larvated U پوشیده
covert U پوشیده
painted U پوشیده
latent U پوشیده
furriest U خز پوشیده
shaded U پوشیده
inapparent U پوشیده
recondite U پوشیده
feathered U پوشیده
furry U خز پوشیده
impenetrable U پوشیده
crested U پوشیده
defilade U پوشیده
private U پوشیده
privates U پوشیده
crypto U پوشیده
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
covert U پوشیده پوشپر
covered space U فضای سر پوشیده
solvated U حلال پوشیده
storehouse U انبار سر پوشیده
ivied U پوشیده از پاپیتال
snow clad U برف پوشیده
covered space U فضای پوشیده
storehouses U انبار سر پوشیده
covered position U موضع پوشیده
plumbeous U پوشیده از سرب
mystic sense U معنی پوشیده
covered approach U مسیر پوشیده
concealed U پوشیده شده
masked epilepsy U صرع پوشیده
masked depression U افسردگی پوشیده
beetle U پوشیده شدن
surmounted with snow U پوشیده از برف
stubbly U پوشیده از کاهبن
beetles U پوشیده شدن
cryptical U پوشیده مرموز
rolling country U زمین پوشیده
indoor swimming pool U استخر سر پوشیده
kerchiefed or chift U بادستمال پوشیده
enclosed bridge U پل فرماندهی سر پوشیده
efflorescent U پوشیده ازگرداملاح
latent defect U نقض پوشیده
habilitate U لباس پوشیده
grassy U پوشیده از چمن
sadly dressed U جامه غم پوشیده
defiladed area U منطقه پوشیده
cryptogenous U پوشیده سبب
cryptonimous U پوشیده نام
shrubby U پوشیده از بوته
cryptonym U نام پوشیده
shod U کفش پوشیده
scurvy U پوشیده از شوره
snowy U پوشیده از برف
glace U پوشیده ازشکر
armor basis U پوشیده با زره
icy U پوشیده از یخ بسیارسرد
overgrown with plants U پوشیده از گیاه
bosky U پوشیده از بوته
acloud U پوشیده از ابر
cloudy U پوشیده از ابر
uncovered U غیر پوشیده
blotchy U پوشیده از لکه
robed in bleck U سیاه پوشیده
secret U اسرارامیز پوشیده
secrets U اسرارامیز پوشیده
icier U پوشیده از یخ بسیارسرد
verrucose U پوشیده از گندمه
panoplied U زره پوشیده از سر تا پا
verrucous U پوشیده از گندمه
bosky U پوشیده ازبیشه
iciest U پوشیده از یخ بسیارسرد
feathery U پوشیده ازپر
smudgy U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
culverts U مجرای سر پوشیده ابرو
culvert U مجرای سر پوشیده ابرو
pruinose U پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
ermined U جامه قاقم پوشیده
reconditely U بطور پوشیده یا عمیق
hiddenly U بطور پوشیده و مکتوم
he wears black U سیاه پوشیده است
rich clad U جامه فاخر پوشیده
heavily overcast U ابری پوشیده [ هواشناسی]
dressed up to the nines U با دقت لباس پوشیده
incog U پوشیده بانام عوضی
dressed inred U جامه سرخ پوشیده
in mourning U جامه ماتم پوشیده
gesso U سطح پوشیده از بتونه
he is thinly dressed U کم لباس پوشیده است
dressed in scarlet U جامه سرخ پوشیده
woolskin U پوست پوشیده ازپشم
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
bushed U ازبوته پوشیده شده
woolfell U پوست پوشیده ازپشم
squamose U پوشیده از فلس یاپولک
frosted U پوشیده ازشبنم یخ زده
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
covered approach U راه نفوذی پوشیده
solvated proton U پروتون حلال پوشیده
smudgier U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
clarence U درشکه چهارچرخه پوشیده
tussocky U پوشیده ازکلاله مو یا علف
verdant U پوشیده از سبزه بی تجربه
scutate U پوشیده از فلسهای بزرگ
smudgiest U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
stellular U پوشیده ازستارگان کوچک
woody U چوبی پوشیده از چوب
turfy U پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
spiny U پوشیده شده ازخارهای زیاد
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
hidden U پنهان کرده شده پوشیده
soddy U پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
ceil U [پوشیده شده با روکوب چوبی]
pollinose U پوشیده ازگردههای زرد رنگ
she was prettily dressed U جامه قشنگ پوشیده بود
She was dressed in the latest fashion . U آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
occultist U جستجو کننده علوم پوشیده
spinose U پوشیده شده ازخارهای زیاد
puberulent U پوشیده شده از موهای ریز
radar clutter U منطقه پوشیده از دید رادار
masks U زمین پوشیده از دید و تیر
defilade U گودال پوشیده از دید و تیر
snow-capped U دارای قله پوشیده از برف
he is thinly dressed U لباس نازک پوشیده است
acinarious U پوشیده شده از حفرههای کروی
smoggy U پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
mask U زمین پوشیده از دید و تیر
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
lepidote U پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
pilose U پوشیده از موی ریز یا کرک مودار
slushy <adj.> U پوشیده ازبرف آب دار با گل [اصطلاح روزمره]
she wears a shirt U پیراهن پوشیده است برتن دارد
under pledge of secrecy U با این قول که راز پوشیده بماند
to read between the lines U معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
slipcover U پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
wooded U پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
tundra U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundras U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
encapsulated U فایل حاوی دستورات پوشیده Post Script
thicketed U پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
frost U سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frosts U سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
disks U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disk U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
slipper bath U یکجور فرف تن شویی که روی ان نیمه پوشیده است
grandstands U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstand U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
Recent search history Forum search
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
0سال ابداع سیتم تصویر لامبرت و هدف ازان
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com